بی دقتی در تهیه گزارش ها نه تنها سوال برانگیز که فاجعه بار است
عبدالرحیم احمد پروانی عبدالرحیم احمد پروانی

هیچگاهی نمی خواستم زبان و قلم خود را به کاری مشغول بدارم که دلی بیازارم و کسی را آزرده سازم و اما اینک که مجبورم،  از خداوند بزرگ که آفریننده قلم است و به آن سوگند یاد کرده، استدعا دارم تا از هر گونه خطا و اغماض در نوشتن این نقد  که هدفی جز از برملا ساختن حقیقت از آن ندارم، مصوون دارد.

من و آقای امان معاشر که خود را ژورنالست آزاد می خواند، همشهری هستیم، با همدگر آشنا بوده و ذوق بسیارش را دراصرار نشر برداشت هایش از رویدادهای مختلف ونکوور  را در نشرات مختلف شاهد بوده ام.   از آن جایی که در دنیای مجازی انترنیت، مسوولین تارنما ها کمتر  امکانات و یا علاقه بررسی صحت و سقم گزارش ها را دارند، در بسیاری از نشرات انترنیتی گزارش های  از ایشان نشر می شود که شوربختانه در بسیاری موارد از دقت لازم برخوردار نبوده  و نه تنها از ابتدایی ترین اصول خبرنگاری که انتقال درست خبر به خواننده است، تخطی صورت می گیرد، بلکه رنجش ها، سوء تفاهم ها و برداشت های نادرستی را سبب می گردد. به طور نمونه، در مصاحبه یی که جناب امان معاشر با مرجان کاظمزاده دختر جوانی از افغانستان که چندی قبل به حیث دختر شایسته شهر نیو ویست منیستر ایالت بی سی برگزیده شد، انجام داد؛ از او به عنوان ملکه زیبایی شهر نیوویست یاد کرد که سر و صدای فراوانی خلق و این دختر و خانواده اش را در معرض بدترین توهین ها و تحقیر ها قرار داد.

در عنوان مصاحبه آقای معاشر با مرجان کاظمزاده آمده است: "دختر افغان ملکه زیبایی نیوویست بریتش کولمبیا شد" و بعد در متن نوشته است:

"مرجان کاظمزاده برندۀ نهایی مسابقۀ انتخاب دختر شایستۀ سال از بین بیست و هفت دختر زیبا روی و خوش اندام شرکت کننده در مسابقۀ زیبایی ماه مارچ 2010 که در یرتش کلمبیا برگزار شد، به عنوان ملکۀ زیبایی نیو ویست برگزیده شد.
به منظور آگاهی بیشتر هموطنان از این رویداد پر افتخار فرهنگی مصاحبۀمختصر نمودم با مرجان کاظمزاده دختر شایستۀ سال نیویست منستر".

ناگفته پیداست که بین "ملکه زیبایی" و "دختر شایسته" تفاوت فراوانی است. دختر شایسته از بین دختران متعلم مکتب و با در نظر داشت اندوخته علمی، فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و غیره انتخاب می گردد و ملکه زیبایی معیار های دیگری دارد که بسیاری از آن آگاه هستیم. مرجان کاظمزاده به حیث دختر شایسته و "سفیر" این شهر انتخاب گردید که در موارد اجتماعی و فرهنگی برای یک سال از این شهر نمایندگی می کند.  باور بکنید نه مسابقه زیبایی یی در کار بوده و نه بیست و هفت  دختر شرکت کننده،  دختر ان زیبا روی و خوش اندام بوده اند. بیست و هفت دختر ممتاز مکتب بوده که برای احراز لقب "شایسته" رقابت کردند و از آن میان مرجان مسابقه را برد.

اگر دوستانی که در تقبیح مرجان کاظمزاده صفحات نگاشته اند فقط جمله اول گزارش آقای معاشر را به دقت می خواندند، متوجه این مغالطه می گردیدند. در جمله اول مصاحبه اش آقای معاشر می نویسد:

"مرجان کاظمزاده برنده نهایی مسابقه انتخاب دختر شایسته سال ....، به عنوان ملکه زیبایی نیوویست برگزیده شد." خوب، چطور ممکن است مسابقه انتخاب دختر شایسته باشد و مرجان ملکه زیبایی انتخاب گردد.

باید اضافه کنم که مرجان که از نعمت سایه پدر در کانادا محروم و با مادر و برادر خود از مدتی نه دراز  در این دیار زندگی می کند، متعلم لایق و درسخوان، فعال اجتماعی و فرهنگی و یاری رسان مادر محجبه خود است، که حتی در ثبت برنامه های تلویزیونی دختر خود را تنها نمی گذارد. و حال شما قضاوت کنید که با نشر این مصاحبه و تبصره ها و مضامینی که در این ارتباط نشر شد، وضعیت این خانواده کوچک در بین بستگان و دوستانی که از اصل قضیه اطلاعی ندارند، در داخل و خارج افغانستان چگونه است. به این گونه است که عدم رعایت امانت در انتقال خبر فاجعه آفرین می گردد و می تواند کسانی را به مصیبت و بدبختی سوق دهد. البته لقب "آزاد" که آقای معاشر پس از ژورنالست آن را یدک می کشند، نمی تواند عذری در این زمینه باشد.

در این اواخر گزارش دیگری از آقای معاشر در ارتباط با تظاهرات یک عده افغان های مقیم ونکوور در برابر اعدام یک تعداد افغان ها در جمهوری اسلامی  در بسیاری از تارنما ها و از آنجمله در "خاوران" به نشر رسیده است که مثل بسیاری گزارش های دیگر آقای معاشر خالی از دقت و رعایت امانت در انتقال خبر است. می کوشم این نکات را برجسته کنم تا از یکطرف ذهن خواننده گرامی در مورد روشن گردد و از جانبی هم آقای معاشر به این نکته واقف گردند که هر چیزی که نشر می شود، خوانده می شود. هر چیزی که خوانده می شود باید درست و دقیق باشد. در غیر آن این کاری که ایشان به آن اشتغال دارند، نه خبرنگاری که یک نوع بهم اندازی و جوسازی می تواند خوانده شود.

1 - نخستین موضوعی که باید روشن شود این است که این تظاهرات "یکجا با ایرانیان مخالف سیاست دولت اسلامی ایران" دایر نگردیده بود. حقیقت این است که یک تعداد از ایرانیان نیز در این تظاهرات شرکت کرده بودند. تفاوت این دو موضوع از زمین تا آسمان است که آقای معاشر خود می داند و اما خواننده را به کژراهه می برد.

2 – من (عبدالرحیم احمد پروانی) سخنرانی نداشتم که کوتاه یا دراز باشد. من متن فارسی قطعنامه را خواندم.

3 – در تظاهرات ما هیچ "خانهای" ایرانی را ندیدیم، خانم های ایرانی البته آمده بودند، که با مهاجرین ایران در افغانستان ابراز همبستگی کردند و یکی از آنان افغانستان را کشور اشغال شده خواند، نه هر دوی آن ها.

4 – قطعنامه شرکت کنندگان تظاهرات در جریان سخنرانی ها خوانده نشد، زیرا سخنرانی هایی در کار نبود. متن قطعنامه انگلیسی در شروع، دو پیام کوتاه هر کدام در حدود سه دقیقه و در آخر قطعنامه به زبان فارسی خوانده  گردهمایی به پایان رسید.

5 -  در این تظاهرات بیش از دو صد نفر شرکت کرده بودند. حتی اگر رقم آقای معاشر یعنی یکصد و پنجاه نفر شرکت کننده در این تظاهرات حضور داشت، آن ها در برپا نمودن آن سهمی نداشتند، صرف شرکت کرده بودند و رقم دقیق خبرنگاران را اگر به آگاهی خوانندگان عزیز برسانیم، چنین است:

آقای ابراهیمی از نشریه شهروند، آقای مهجوری از نشریه پیوند و آقای محسنی از رادیو فارسی زبان ونکوور. از خبرنگاران غیر ایرانی صرف آٍقای امان معاشر شرکت داشت که چنین گزارشی را تهیه کرده است. بیش از ده تن را نمی دانم آقای معاشر از کجا حساب کرده اند. اگر ممکن است، برای ما حداقل شش تای آن را معرفی کنند.

 

6 – آقای معاشر به گمان اغلب می خواسته اند با پروفیسور کریم قیومی که موسس تلویزیون آریانا است، مصاحبه کند، زیرا محترم قیوم کریم کس دیگری است که در این تظاهرات شرکت نداشت. دقت آقای معاشر را در تهیه گزارش می توان از همین نکته دریافت. به هر حال، جریان اخلال صحبت خصوصی را از  استاد عبدالرب غیاث مسوول مکتب سید جمال الدین افغان در شهر ونکوور پرسیدم. وی گفت که ایشان با پروفیسور قیومی صحبت می کردند که آقای معاشر بدون کسب اجازه برای مصاحبه، ناگهانی وارد صحبت های ایشان گردید. آقای غیاث برای شان ابتدایی ترین اصل خبرنگاری را که قبل از پرسیدن سوال و آغاز مصاحبه با کسی باید از ایشان اجازه گرفته شود که آیا مایل به مصاحبه است یا خیر تشریح کرده است. در غیر آن هنگامی که دو نفر با هم صحبت می کنند، خصوصی یا غیر خصوصی، شرط ادب نیست که کسی بدون مقدمه وارد صحبت آنان شود. البته این موضوع به تهدید و توهین و تحقیر خبرنگاران ارتباطی ندارد.

7 –  در پروگراف بعدی آقای معاشر پاسخی از استاد عبدالرب غیاث را آورده است که گویا در برابر پرسش او گفته است. اما به قول آقای غیاث وی هیچ مصاحبه یی با آقای معاشر نداشته است. آقای معاشر این جمله را از اطلاعیه یی که استاد غیاث قبل از تظاهرات به شاگردان مکتب توزیع کرده بود، گرفته و به عنوان پاسخی به پرسش خود به نشر رسانده است. این دیگر واقعن جالب و در خور تامل است. آقای معاشر ضبط صوتی را در آن روز با خود حمل می کرد، ممکن است جریان این مصاحبه خود را از طریق این ضبط صوت به گوش ما برسانند تا پای تجربه در میان آید و ...

8 – معمولن در تظاهرات کسانی شرکت می کنند که با موضوع و علت برگزاری آن موافق باشند. دو مصاحبه یی که آقای معاشر با آقای فقیری و دوست دیگری که نامش را نگفته است، انجام داده، خلاف خواست تظاهرات گران بوده است. عجیب است کسی که با علت تظاهرات مخالف است، با حضور خود در آن صبح یکشنبه، به جمع تظاهرات کنندگان می افزاید. از این می گذریم که آقای معاشر واژه هایی چون: سرسان، لالوان، باس خاص را از کدام واژه نامه بیرون کشیده اند که هدف ما از این نقد اصلاح اشتباهات ادبی وی نیست.

 

خانم ایرانی که پلاکادی را در جریان تظاهرات با خود حمل می کرد که روی کلمه جمهوری خط کشیده شده بود.

9 – آقای معاشر می نویسد: "خانم ایرانی که به دست پلاکت را حمل میکرد که در آن شعار ضد دولت اسلامی ایران نوشته شده و بر سر کلمۀ اسلام خط باطل کشیده بود بر نظام اسلامی ایران قطاع الطریق فاصد و جلاد خطاب نموده آنها را بنیادگران فاصد اسلامی و حامیان جنگ ترور و بد بختی در طول سی سال دانسته آزادی ملت ایران را از زیر دار جلادان حکومت اسلامی ایران تقاضا نموده همبستگی خود را با برادران محکوم و مظلوم افغانی ابراز داشت."  باز هم اگر از اشتباهات دستوری این پراگراف و واژه های پلاکت و فاصد بگذریم که حتمن منظور آقای معاشر پلاکاد و فاسد است، این خانم شعاری با خود حمل می کرد که نه سر کلمه اسلام بلکه بر کلمه "جمهوری" خط باطل کشیده بود. این خانم بدون اجازه تدویر کنندگان تظاهرات به آوردن این شعار اقدام کرده و مدت کوتاهی با استفاده از اشتغال مسوولین در قطار کسانی که شعار هایی با خود حمل می کردند، ایستاد؛ اما به زودی از او خواهش شد که آن محل را ترک کند (البته آقای معاشر در این مورد چیزی نمی گوید).

اگر خوش نیتی کنیم، همینقدر می توانیم بگوییم که نیت آقای معاشر از این مغالطه و به بیراهه بردن خوانندگان، نیک نبوده است. شما به تصویری که از این خانم با پلاکادش نشر شده، توجه کنید. آیا خیلی دشوار است دیدن خط باطل؟

تنها همین مسئله کافیست که در رعایت امانت در انتقال خبر توسط آقای معاشر خط باطل کشیده شود. البته کلمه "آزاد" بعد از ژورنالست در نام آقای معاشر به هیچوجه این اجازه را به ایشان نمی دهد که تا این حد در تهیه گزارش و نشر آن بی پروایی، بی دقتی و بی توجهی کند. از ژورنالستان چنین توقعی نمی رود.

آیا محق نیستیم که از آقای معاشر بپرسیم که منظور شان از این دروغ و آن هم در این مورد حساس چه بوده است؟ آیا محق نیستیم که به اساس قوانین مطبوعات کانادا ایشان را به مواخذه بکشانیم و از ایشان بخواهیم ادعای شان را در این مورد و سایر موارد به اثبات برساند. اما چنین کاری نمی کنیم و یکبار دیگر سخنان آقای عبدالرب غیاث را که در جریان تظاهرات به وی گفت، در اینجا تکرار می کنم و امیدوار هستم حداقل در مورد آن فکر کند. آقای غیاث به ایشان گفتند که (نقل قول از آقای غیاث) پیکر ملت ما سخت زخمی است، جای هیچگونه جراحت دیگری ندارد، کاری نکنیم که در این محیط و سایر جاها باعث نفاق و شقاق بین افغان ها شویم... (ختم نقل قول از آقای غیاث).

 

و اما سخن آخر، منظور من از نوشتن این نقد، به مناظره یا مباحثه کشیدن آقای معاشر نیست، چه من ایشان را می شناسم و در صورتی که لازم باشد، می توانم با ایشان صحبت کنم و هیچگاهی هم در مورد نوشته هایش نقدی ننوشته و تبصره یی نکرده ام. این نقد برای روشن ساختن اذهان خوانندگان گرامی یی به نشر رسیده که گزارش شان را خوانده و اطلاعات ناقصی از آن دریافت کرده اند.

و اینهم مطالبات شرکت کنندگان تظاهرات شانزدهم ماه می شهر ونکوور:

ما مطالبات خود را که به صورت دامنه دار پیگیری خواهیم کرد، به شکل زیر بیان می داریم:

1 – ما از مقامات جمهوری اسلامی می خواهیم تا به رهایی آن عده از افغانان که بدون هیچگونه اتهام و جرمی زندانی شده اند، فورا اقدام نماید.

2 – ما از مقامات جمهوری اسلامی می خواهیم تا برای آن عده از افغان هایی که متهم به خلاف هستند، زمینه دفاع و بیان عادلانه، شفاف و بدون هیچگونه فشار را مهیا سازند.

3 – ما از نهاد های سازمان های ملل متحد، به خصوص نهاد های بشری آن سازمان، نهاد های دفاع از حقوق بشر، صلیب سرخ، عفو بین المللی و سایر نهاد های بشردوستانه سراسر جهان و به ویژه ازهمه انسان های بشردوست جهان تقاضا می کنیم، صدای اعتراض خود را در برابر روش جمهوری اسلامی ایران در برابر مهاجرین افغان و رهایی زندانیان افغان بلند نموده و مانع گردند تا زندگی ده ها انسان مجبور و آواره به خاطر هیچ از بین برود.

4 – ما از دولت افغانستان مصرانه تقاضا می کنیم تا از راه های دیپلوماتیک و مجراهای بین المللی بر دولت ایران فشار بیاورد تا روش خود را در این مورد تغییر دهد.

5 – ما از دولت کانادا تقاضا می کنیم تا صدای اعتراض خود را در این مورد بلند کند.

6 – ما  در حالی که از دولت کانادا به خاطر کمک هایش به افغانستان ابراز سپاس می کنیم، از دولت و مردم کانادا می خواهیم تا تلاش های انساندوستانه نظامی، اقتصادی و فرهنگی خود را در افغانستان ادامه دهد، تا زمینه مهاجرت و فرار مردم از این کشور منتفی گردد.

7 – ما وعده می دهیم که این قضیه را به صورت دوامدار پیگیری خواهیم کرد.

و السلام


May 23rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي